جدول جو
جدول جو

معنی تلف کرده - جستجوی لغت در جدول جو

تلف کرده(تَ لَ کَ دَ / دِ)
اسراف کرده. بربادداده. (ناظم الاطباء) : یک شب تأمل ایام گذشته می کردم و بر عمر تلف کرده تأسف می خوردم. (گلستان).
حاصل عمر تلف کرده و ایام به لهو
گذرانیده بجز حیف و پشیمانی نیست.
سعدی.
رجوع به تلف و دیگر ترکیبهای آن شود
لغت نامه دهخدا
تلف کرده
اسراف کرده، بر باد داده
تصویری از تلف کرده
تصویر تلف کرده
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(بِ شَ شُ دَ)
تخلف کردن. شکستن. (یادداشت بخط مؤلف)
لغت نامه دهخدا
(اُ تُ کُ تَ)
ضایعو خراب کردن. نابود کردن. از دست دادن:
چه سود از پشیمانی آید بکف
چو سرمایۀ عمر کردی تلف.
سعدی (بوستان).
یکی زندگانی تلف کرده بود
به جهل و ضلالت سرآورده بود.
سعدی (بوستان).
از سرد مهری آتش شوقم فسرده است
روغن تلف مکن به چراغی که مرده است.
صائب (از آنندراج).
نظاره را تلف مکن ای چشم بد معاش
شاید به وصل او برسی کار عالم است.
ملهمی تبریزی (ایضاً)
لغت نامه دهخدا
تصویری از تخلف کردن
تصویر تخلف کردن
خلاف کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تلطف کردن
تصویر تلطف کردن
مهربانی و نرمی کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تلفظ کردن
تصویر تلفظ کردن
رندشیدن ادا کردن لفظ، سخن گفتن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تلف کردن
تصویر تلف کردن
بر باد دادن نابود کردن بر باد دادن: (همه اموال خود را تلف کرد)، نابود کردن کشتن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تلف کردن
تصویر تلف کردن
((تَ لَ کَ دَ))
به هدر دادن، نابود کردن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از جلب کرده
تصویر جلب کرده
کشیده
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از تلف کردن
تصویر تلف کردن
هدر دادن
فرهنگ واژه فارسی سره
ضایع کردن، تباه کردن، از بین بردن، نابود کردن، پایمال کردن، حیف و میل کردن، به هدر دادن، هدر دادن، خراب کردن، فاسد کردن، هلاک کردن، کشتن
فرهنگ واژه مترادف متضاد
تصویری از تلفظ کردن
تصویر تلفظ کردن
ينطق
دیکشنری فارسی به عربی
تصویری از تلفظ کردن
تصویر تلفظ کردن
Pronounce
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از تلفظ کردن
تصویر تلفظ کردن
prononcer
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از تلفظ کردن
تصویر تلفظ کردن
לבטא
دیکشنری فارسی به عبری
دفع کردن، نابود کردن
دیکشنری اردو به فارسی
تصویری از تلفظ کردن
تصویر تلفظ کردن
تلفظ کرنا
دیکشنری فارسی به اردو
تصویری از تلفظ کردن
تصویر تلفظ کردن
উচ্চারণ করা
دیکشنری فارسی به بنگالی
تصویری از تلفظ کردن
تصویر تلفظ کردن
kutamka
دیکشنری فارسی به سواحیلی
تصویری از تلفظ کردن
تصویر تلفظ کردن
telaffuz etmek
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
تصویری از تلفظ کردن
تصویر تلفظ کردن
발음하다
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از تلفظ کردن
تصویر تلفظ کردن
発音する
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تصویری از تلفظ کردن
تصویر تلفظ کردن
uitspreken
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از تلفظ کردن
تصویر تلفظ کردن
उच्चारण करना
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از تلفظ کردن
تصویر تلفظ کردن
mengucapkan
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از تلفظ کردن
تصویر تلفظ کردن
ออกเสียง
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویری از تلفظ کردن
تصویر تلفظ کردن
pronunciar
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از تلفظ کردن
تصویر تلفظ کردن
pronunciare
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از تلفظ کردن
تصویر تلفظ کردن
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از تلفظ کردن
تصویر تلفظ کردن
wymawiać
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از تلفظ کردن
تصویر تلفظ کردن
вимовляти
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از تلفظ کردن
تصویر تلفظ کردن
aussprechen
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از تلفظ کردن
تصویر تلفظ کردن
произносить
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از تلفظ کردن
تصویر تلفظ کردن
pronunciar
دیکشنری فارسی به پرتغالی